ربانی شدن با قران

ِ وَ لکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُون‏

ربانی شدن با قران

ِ وَ لکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُون‏

مشخصات بلاگ

باید قران را یک بار تعلیم گرفته و یک بار درس بگیریم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

 البقرة : 280 وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون‏

:و اگر بدهکار در سختی مالی بود پس مهلتش دهید تا امکان مالی یابد و صدقه دادن این قرض بهتر است برای شما اگر بدانید 

سیر ایات این سوره در بحث مالی از انفاق شروع شده و مثل انفاق کنندگان فی سبیل الله و مرضات الله و تثیتا من انفسهم و انانی که ریاء انفاق میکنند و بعد از اصرار زیاد به مباحث انفاق به بحث ربا پرداخت یعنی اگر جامعه انفاق محور نشد ربا پیش می اید لذا فرمود حتی اگر قرض دادی و نتوانست پرداخت کند ان تصدقوا خیر لکم .در ضمن مباحث ربا به قرض پرداخت چون ربا دو نو است ربای معمله ی که دو هم جنس را با هم معامله کنی و اضافه بگیری این در سنت است ولی در قران ربای قرضی امده که قرض بدی اضافهتر بگیری که عمده ی رباهای دیروز و امروز همین بوده در قرض چند مطلب پیش می اید مدت قرض و اینکه شرط زیاده کسی بکند یا داعی بر فایده این وسط هست شرط نیست ولی زمینه ش پیش می اید هدیه برایت می اورند و مثال ذلک بحث شرط زیاده که باطل است و ربا یعنی همین چیزی که الزام حقوقی دارد در ضمن عقد امده عقد بر انست که قرض ات را همراه زیاده مالی یا کاری انجام دهی انرا باطل میکند اما داعی بر ان هست امید این زیاده هست اشگال ندارد مثلا دو نفر پول قرض میخواهند میدانی به یکی بدی خودش اضافه تر بر میگرداند و شما به اون قرض میدهید این ربا نیست تا حرف ش را نزدید و محکم نکردید  یا مثلا با قرض دادن به او  مهمانت میکند نه به نحو شرط بلکه داعی  اینجا اگر چه اشگال ندارد ولی باز مستحب است که از جانب شما که قرض دادی ایم زیاده را رد کنی ولی از طرف قرض گیرنده مستحب است این زیاده را بیاورد که "خیرالقرض ما جر نفعا"َ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَسْتَقْرِضُ مِنَ الرَّجُلِ قَرْضاً وَ یُعْطِیهِ الرَّهْنَ إِمَّا خَادِماً وَ إِمَّا آنِیَةً وَ إِمَّا ثِیَاباً فَیَحْتَاجُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنْ مَنْفَعَتِهِ فَیَسْتَأْذِنُهُ فِیهِ فَیَأْذَنُ لَهُ قَالَ إِذَا طَابَتْ نَفْسُهُ فَلَا بَأْسَ قُلْتُ إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یَرْوُونَ أَنَّ کُلَّ قَرْضٍ یَجُرُّ مَنْفَعَةً فَهُوَ فَاسِدٌ فَقَالَ أَ وَ لَیْسَ خَیْرُ الْقَرْضِ‏ مَا جَرَّ مَنْفَعَةً.ِ الرَّجُلِ یَسْتَقْرِضُ مِنَ الرَّجُلِ الدَّرَاهِمَ فَیَرُدُّ عَلَیْهِ الْمِثْقَالَ أَوْ یَسْتَقْرِضُ الْمِثْقَالَ فَیَرُدُّ عَلَیْهِ الدَّرَاهِمَ فَقَالَ إِذَا لَمْ یَکُنْ شَرْطٌ فَلَا بَأْس‏.کافی 


و دیگر  اینکه بدهکار نتواند سر وقت قرض را بر گرداند بحث دیر گرد ربوی یا امروز عنوان تنبیهی اضافه شد یک مطلب دیگر افت ارزش پول ست که تورم میگویند این روایت داریم حتی نمیشود لحاظ نکنی باید پرداخت کنی 20سال پیش پول مردم که قیمت یک گوسفند بوده قرض کرده امروز همان یه مرغ هم نمیدهند نمیشود بگویی همان را پرداخت کرد دیر کرد تعزیری هم بیشتر دور زدن شرع است هر جا به نفع مون هست نمیشود اینکه حدود و دیات و احکام حکومتی را به استخدام احکام فردی و خانوادگی کشید و همه جا را خراب کرد ولی در همین جا روایت داریم امام و حکومت اسلامی باید ببیند اگر کسی واقعا ناتوانست بئدهی ش را حکومت بعهد بگیرد اما امان از یک مورد که بانک این امر را پیاده کرده باشند یا حکومت ردیف بودجه ی تعیین کرده باشد ولی هر جا نفع خودشان است از سیاست تعزیر اسلام بهره ببرند و معادن و مراتع و اموال مختلف عومی را به اسم انفال مصادر کنند و بگنداند اینجا اسلام نفرموده من احیی ارضا فهی له این حکم خاص ان عموم مراتع از امام است را نمیگیرد؟ نمیگیرد چون منافع حکومت اقتضاء نمیکند .


به هر حال  ایه قران فقط نفرمود قرض بده بلکه به مهم ترین بحث ان که بدهکار نمیتواند پول را پرداخت کند پرداخت وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَیْسَرَةٍ یعنی اگر بدهکاردر عسر مالی یست نمیتواندپرداخت کند  مگر با سختی این را باید منتظر ماند بهش فشار نیاورد این تازه غیر از مستثنیات دین ات که مثل خانه ای در شانش که نمیشود او را از مسقط الراس ش بیرون کرد دو مطلب است اول اگر امکان بازپرداختن قرض را نداری قرض نکن که مال مردم خوریست کسی گفت توان پرداخت بدهی ندارم قرض کنم فرمودند ایا منتظر رسیدن مزرعه ات و باغت هستی یا قرار است مالی ارثی نصیبت شود درامدی ..گفت نه امام فرمودند پس تقوا دادشته باش  مال مردم را نخور یا روایت داریم اگر کسی نیت ادء قرض را بکند حتما موفق به ادء میشود مشگل اینست که از همان اول نیت کرده معاذ الله نده البته ممکن است واقعا هم مومنی ناتوان شود و اگر نیت اداء داشته باشد و حکومت اسلامی انکه اموال عمومی دستش هست پرداخت نکند ضامن است به هر روی قیامت رسول الله ص این قرض را شخصا پرداخت میکنند صلی الله علیه واله این هم از جلوه های نظر المعتذر الیهم است که الله تبارک و تعالی به فقراء در قیامت دارندکه قیامت خدا از مستضعفین معذرت خواهی میکند تبارک و تعالی 



  • مطلب دوم اگر نتوانست فنظره الی میسره بشرطی که در مصرفش گناه نبوده


نتظر بقدر ما ینتهی خبره إلى الإمام- فیقضی عنه ما علیه من سهم الغارمین- إذا کان أنفقه فی طاعة الله، فإن کان أنفقه فی معصیة الله فلا شی‏ء له على الإمام، قلت: فمال هذا الرجل الذی ائتمنه- و هو لا یعلم فیم أنفقه فی طاعة الله أو معصیته قال: یسعى له فی ماله فیرده و هو صاغر

وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون‏ فرمود منتظر پرداختش بمان فشار نیاور تا از سه گروهی باشی که در ثیامت در ظل عرش الهی باشی تا پولت هر روز در صدقه حساب شود ..اگر چه کلا صدقه دادن و صدقه حساب کردن یعنی بخشیدن این پول و بری کردن ذمه این بدهکار بهتر است اگر بدانید این علی فرض اینست که در طاعت خدا در نفقه ش خرج کرده و حالا ندارد خوب یا لباس پوشید یا غذا خورده نمیشود که لخت یا بی غذا باشند البته هر کس در شانش الخلق عیالی و بهترین خلق نفع رسان ترین انها به عیال من است تو شدی نفقه دهند عیالات الله چه چیزی از این بهتر خدا تو هر کاری بخواهی میکنی هر خیری به هر که بخواهی میرسانی هر که را بخواهی هدایت میکنی ولی خدایا ما واسطه ی ان خیر قرار ده تا ماهم بهره برده باشیم و ما را از کسانی قرار ده که تنتصر لدینک و لا تستبدلنی غیری .آمین رب العالمین



مادامی که فرصت میدهد پولش در صدقه است عده ی قیامت با لباسی لز نور و چهره ی نورانی بر کرسی از نور اند که مردم فکر مکنند انبیا یا شه ایند میگویند اینها به معسر وقت داده اند کسی عیچ در پرونده ندارد جز اینکه به معسر فرشت داده خداوند متعال نیفرنلیند ما احق به این مطلبیم .. محمدبن ابی عمیر از زندان ازاد شد چهار هزار درهم از کسی میخواست خانه ش را فروخت و برای محمد اورد گفت از فروش خانه هست گفت به خدا قسم با لینکه محتاج یک درهم انم ولی قبول نمیکنم که مولایم فرمود خانه از دین مستثنی است و امروز بانکها ... هفت گروه در ظل خدایند روزی که لاظل الا ظله جوانی که جوانیش را در عبادت صرف کند انکه قلبش متعلق به مسجدباشد نرفته فکر بازگشت است جوانی که زن صاحب جمال و منصب به او بخواندش و او از خدا بترسد انکه از خوف خدا اشک ریزد انکه معسری را فرصت دهد


بدهکار را وقت دادن و مسائل ان

طلب کسی طلبی داشت و طلبکار اصلا پیداش نبود عرض حال پیش امام صادق ع برد فرمودند طوافی به نیابت عبد الله پدر رسول الله و طوافی برای ابوطالب و طوافی برای خدیجه و طوافی برای فاطمه بنت اسد بجایی اور او چون چنین کرد هنگام خروج از مسجد الحرام بدهکار خود را دید که بهش میگفت کجایی دنبال تو هستم تا بدهیت را بدهم

بدهکار تا مادامی که پولش را نگرفته پولش صدقه حساب میشود عده ی در قیامت می اورند چهر و لباسها نورانی میگویتد شما نبی هستید شهید هستید میگویند نه نا معسر را فرصت میدادیم .کسی را در قیامت میاورند ملائکه گویند هیچ ندارد جز اینکه به بدهکار فرصت میداد خداوند متعال میفرماید من احق و سزاور به این مطلب هستم و او را میبخشد ابن ابی عمیر شاگرد سه امام بود چهار سال در زندان بود وقتی ازاد شد آه در بساط نداشت کسی که ازش طلب داشت چهار هزار درهم درب خانه ش اورد گفت از کجا اوردی گفت خانه ام را فروختم تا پول تو بدهم قسم خورد که به یک درهمش محتاجم ولی درهمی از ان را نمیگیرم چون امام فرموده اند خانه از مساثنیات دین است نمیشود انرا برای پرداخت دین فروخت.در حدیث امده هفت گروه قیامت در ظل عنایت الهی اند کسی که قلبش متعلق به مسجد است و جوانی که جوانیش را در عبادت صرف کرد ..کسی که بدهکاری را فرصت داد .و لاحول ولاقوه الابالله


من استدان و در معصیت خرج نکرد و نداشت که پرداخت کند فعلی و الی

ابن ابی عمیر بعد سالها از زندان خارج شد یلا قبا کسی در خانه را زد با ده هزار درهم گفت این چیست از کجا امده گفت بدهی من به توست خانه ام را فروختم گفت من به یک درهم ش محتاج ولی یک درهم را قبول نمیکنم والله که امام فرمود لایخرج الرجل من بیته لاجل دینه افرین بر ابن ابی عمیر افرین بر امام صادق افرین برموسی بن جعفر احسنت با شاگرد تربیت کردنشان دنیا یاد بگزر دولت ملت جان نثاری یاد بگیر


روایت داریم کسی پول دارد و بدهی مردم را نمیدهد سارق است یا چیزی شبیه این اگر نیت عدم پرداخت کند ..


تفسیر قمی:َ أَنَّهَا قَالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ‏ مَا مِنْ غَرِیمٍ ذَهَبَ بِغَرِیمِهِ إِلَى وَالٍ مِنْ وُلَاةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اسْتَبَانَ لِلْوَالِی عُسْرَتُهُ- إِلَّا بَرِئَ هَذَا الْمُعْسِرُ مِنْ دَیْنِهِ وَ صَارَ دَیْنُهُ عَلَى وَالِی الْمُسْلِمِینَ فِیمَا فِی یَدَیْهِ مِنْ أَمْوَالِ الْمُسْلِمِینَ، قَالَ ع وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ مَالٌ- أَخَذَهُ وَ لَمْ یُنْفِقْهُ فِی إِسْرَافٍ أَوْ فِی مَعْصِیَةٍ- فَعَسَرَ عَلَیْهِ أَنْ یَقْضِیَهُ- فَعَلَى مَنْ لَهُ الْمَالُ أَنْ یُنْظِرَهُ- حَتَّى یَرْزُقَهُ اللَّهُ فَیَقْضِیَهُ‏

، و إن کان الإمام العادل قائما- فعلیه أن یقضی عنه دینه‏

لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص‏ مَنْ تَرَکَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ- وَ مَنْ تَرَکَ دَیْناً أَوْ ضِیَاعاً فَعَلَى الْإِمَامِ مَا ضَمِنَهُ الرَّسُولُ، وَ إِنْ کَانَ صَاحِبُ الْمَالِ مُوسِراً تَصَدَّقَ بِمَالِهِ عَلَیْهِ أَوْ تَرَکَهُ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ- لِقَوْلِهِ‏ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون‏


عیاشی:عن ابن سنان عن أبی حمزة قال‏ ثلاثة یظلهم الله یوم القیامة یوم لا ظل إلا ظله‏

رجل دعته امرأة ذات حسن إلى نفسها فترکها- و قال: إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ‏، و رجل أنظر معسرا أو ترک له من حقه، و رجل معلق قلبه بحب المساجد «وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ‏» یعنی إن تصدقوا بمالکم علیه فهو خیر لکم، فلیدع معسرا أو لیدع له من حقه نظرا.

قال أبو عبد الله: قال رسول الله ص: من أنظر معسرا کان له على الله فی کل یوم صدقة- بمثل ما له علیه حتى یستوفی حقه‏ .عن عمر بن سلیمان عن رجل من أهل الجزیرة قال‏ سأل الرضا ع رجل- فقال له: جعلت فداک إن الله تبارک و تعالى- یقول: «فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَیْسَرَةٍ فأخبرنی عن هذه النظرة التی ذکرها الله لها حد یعرف- إذا صار هذا المعسر لا بد له من أن ینظر- و قد أخذ مال هذا الرجل و أنفق على عیاله- و لیس له غلة ینتظر إدراکها، و لا دین ینتظر محله، و لا مال غائب ینتظر قدومه قال: نعم ینتظر بقدر ما ینتهی خبره إلى الإمام- فیقضی عنه ما علیه من سهم الغارمین- إذا کان أنفقه فی طاعة الله، فإن کان أنفقه فی معصیة الله فلا شی‏ء له على الإمام، قلت: فمال هذا الرجل الذی ائتمنه- و هو لا یعلم فیم أنفقه فی طاعة الله أو معصیته قال: یسعى له فی ماله فیرده و هو صاغر

کافی:ِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ

ذَاتَ یَوْمٍ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى أَنْبِیَائِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ أَلَا وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّى یَسْتَوْفِیَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‏ أَنَّهُ مُعْسِرٌ فَتَصَدَّقُوا عَلَیْهِ بِمَالِکُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ.


تلاش مانعی برای رفع عسر مالی، تا ذو عسره  ذو یسر شود  

أبواب‏ طلب الرّزق وأسبابه وما یناسبه‏ 1. باب ما ورد فی طلب الرّزق وترکه ومذمّة من یلوم طالب قوته 66 2. باب ماورد فی أنّ الکادّ على العیال من الحلال کالمجاهد فی سبیل اللَّه وانّ من ضیّع من یعول فهو آثم 84 3. باب استحباب الإجمال فی طلب الرزق ووجوب الإقتصار على الحلال والزّهد فی الحرام و استحباب ترک الفضول والوثوق بما عند اللَّه تبارک و تعالى 88 4. باب استحباب الإقتصاد فی طلب الرزق وطلب قلیله وکراهة استقلاله وترکه 110 5. باب عدم جواز ترک الدنیا الّتى لابدّ منها للآخرة وعدم جواز ترک الآخرة للدّنیا 124 6. باب ماورد من الدّعاء لطلب الرّزق ورجائه من حیث لا یحتسب وما یزیده وما یورث الفقر 126 7. باب أنّ البرکة فی الطّعام المکیل 142 8. باب ماورد فی أنّ على الرّجل فی طلب الرزق أن یأخذ بیتاً ویفتح بابه ویکنس فناه ویرشّه و یبسط بساطه 144 9. باب استحباب الإغتراب والضّرب فی الأرض فی طلب الرزق والمشى فی الضّلّ 148 10. باب کراهة زیادة الإهتمام بالرّزق فإنّه بید اللَّه تبارک وتعالى 152 11. باب ماورد فی ذمّ الضّجر والکسل فی أمر المعیشة والمنى وکثرة النّوم وکثرة الفراغ 158 12. باب کراهة النّوم مابین طلوع الفجر وطلوع الشمس وبین صلوة اللّیل والفجر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی